- کمپرس کردن
- داغلت نهادن، بیش همفشاری در خودرو (اتوموبیل)، بر هم فشردن وقتی کمپرسور موتور بیش از حد لزوم فعالیت کند می گویند کمپرس میکند (و این از عیوب موتور است)
معنی کمپرس کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بردن در بازی نرد بطوری که همه مهره هایخود را بردارند و حریف نتواند هیچ مهره را خارج کند
(شکار) ریسمان درگردن تازی انداختن (ناظم الاطباء) : اسد راز گردون مرس کرده چون سگ شهاب آورد از پی پاسبانی. (وحشی)